الا شیر-اوژنان دشت ناورد
ز جا خیزید دشمن سر برآورد
ز نو هنگامهی شهد و شرنگ است
دوباره آزمون نام و ننگ است
*
ز خودبنیادی مشتی خس و خار
سیاست پیشه غولان تبهکار
ز نام افتاد با نان کار ما را
مسلمانان مسلمانی! خدا را
*
ز بام دین به دام نان فتادن
دکان عشوه چیدن، وعده دادن
ز دشمن آشتی جستن پی نان
زهی مردم فریب نامسلمان
ز ایمان فلک فرسا بریدن
به زیر سایهی دشمن خزیدن
کدامین عزت است این غیر خواری؟
بجز این وعدهها دیگر چه داری؟
*
کرا از دشمنان بیم است؟ هیهات
کرا آهنگ تسلیم است؟ هیهات
الا دنیاپرستان ! خاکبازان!
فروشی نیست خون پاکبازان!
*
به دست خود نهادن بند بر دست؟
چنین کاری پدرداری نکرده است
به آمریکا سپردن سر، شما را
شما را زندگانی، مرگ ما را
خوشا روزی که سالار شهیدان
ز روی لطف بر ما ناامیدان
دری بگشاید از باغ شهادت
که دارد جان ما داغ شهادت
*
نه عقل از عشق غافل کرد ما را
نه دنیا رخنه در دل کرد ما را
به دنیا دل نبندد هر که مرد است
که دنیا سر به سر اندوه و درد است
*
بسیجی جان مرگ آگاه دارد
از این زندان به بیرون راه دارد
به بوی کاروان کربلا مست
به عشق حیدر کرار پابست
*
الا ای پایمردان خمینی!
جوانمردان آیین حسینی
پرستوهای بال و پر شکسته
که می خواهد شما را سر شکسته؟
به میدان از شما پایی که جا ماند
گواه بازگشت کربلا ماند
*
به میدان سراندازی درآیید
به قصد مرگ و جانبازی درآیید
که با ناهمرهان این کار خام است
فراروی شما داوی تمام است
در آن همراه با هم دشمن و دوست
به قصد کندن از ایمان ما پوست
*
ز دزدان بر حذر باشید یاران
ز یزدان با خبر باشید یاران
شهید زنده، مرد دین و ناورد
امام و رهبری را یار و همدرد
ز مردی گر نشانی باشد او راست
در این ره هیچ ناید جز نکو راست
در این ره هیچ می ناید ز دزدان
به غیر از همدلی با زن بمزدان
*
الا ای دشمنان دین، خدا را
ز جان دادن مترسانید ما را
شهادت بوده عمری آرزومان
چه باک از کربلای پیش رومان